بدون عنوان
سلام یکی یکدانه سرو گلستان دلدادگی سلام دخمری مامان... چند روزی میشه که میام برات چیزی بنویسم به یادگار ولی اما انگار شما هیچ وقت دوست نداری تنها و بدون خودت بیام پشت نت...تا میبینی میام زودی تند میپری بغلم که فیلم تولددوساگلیم رو بزار اولین بار که این کلمه و از دهنت شنیدم تا یه ساعت هی حرفت رو تکرار میکردم و میخندیدم الانم شدی باعث خنده فامیل هر کی میرسه ازت میپرسه فیلم تولد چند سالگیت رو دوست داری و شما هم همین دوساگلیت رو تکرار میکنی روز عید فطر خیلی دوست داشتم بیام و چند خطی بنویسم اما بازم وقت نشد ... اون روز بابایی اداره کشیک بود این شد با مامان جون و پدر ...
نویسنده :
سحر مامان یلدا
2:23